بررسی ویژگیهای قرآن و آورنده آن هر عقل سلیمی را به این حقیقت متوجه میسازد که قرآن کتابی است از جانب خداوند حکیم و گفتار بشر نیست با استعانت الهی و با رعایت اختصار به پارهای از ادله عقلی در این زمینه میپردازیم.
۱. تحدّی یا مبارزهطلبی قرآن
قرآن دیگران را به مبارزهطلبی و همانندآوری دعوت میکند این دعوت که در اصطلاح «تحدّی» نام دارد مشتمل بر قیاس و برهان است بدین گونه که: اگر این کتاب، کلام الله نباشد پس کلام بشری است و اگر بشری باشد شما هم که بشر هستید باید بتوانید مثل آن را بیاورید، اگر شما توانستید مثل آن را بیاورید بشری بودنش اثبات میشود و اگر نتوانستید معلوم میشود که بشری نیست و اعجازی است که هم اثبات کننده رسالت آورنده آن و حقانیت قرآن است. این تحدّی گاهی به کلّ قرآن گاهی به ده سوره و گاهی به یک سورهاست که گویای تخفیف برای همانندآوران است.
انگیزه همانندآوری در مخالفان و ناتوانی آنان
این در حالی است که مخالفان قرآن بیشترین انگیزه را برای همانندآوری قرآن داشتند آنان اهل فصاحت و بلاغت، متعصب نسبت به آداب و رسوم خویش به ویژه فرهنگ بتپرستی و قومی لجوج و سرسخت و متکبر بودند، قرآن آداب و رسوم آنان را نادرستو بتپرستی را امری خرافی میداند و فخرفروشی آنان را نکوهش میکرد. در عین حال آیات تحدّی آنان را به همانندآوری قرآن ترغیب و تشویق میکرد و پذیرش و عدم پذیرش قرآن را با سعادت و شقاوت جاودانه پیوند میداد، تشویق به کمک گرفتن از کلیه نیروهایی که میتوانند در همانندآوری قرآن نقشی ایفا کنندلزوم تسلیم در صورت ناتوانی و دهها انگیزه دیگر آنها را به وارد شدن در این میدان ترغیب می کرد.
کتب تاریخ و علوم قرآنی افراد متعددی را ذکر میکنند که در صدد همانندآوری قرآن برآمدهاند که خود با بررسی قرآن به عجز خویش پی بردهاند یا به آوردن چیزی شبیه قرآن دست یازیده ولی نمونههایی را ارائه دادند که موجبات رسوایی خویش را فراهم آورده و عدم توانایی بشر را از همانندآوری اثبات کردهاند. این همانند خواهی و مبارزهجویی یک دعوت جهانی و تاریخی است و اکنون نیز این دعوت فراروی جهانیان است و میتوانند به جای گزینش هر جنگ نظامی و اقتصادی و... به دعوت قرآن پاسخ دهند.
این دلیل عقلی علاوه بر اثبات اینکه قرآن از جانب خداست همچنین ثابت میکند که قرآن موجود همان قرآن مُنزل است که هیچ کس را یارای مبارزه با آن نیست و اگر کسی هم درصدد چنین کاری برآمده خود را رسوا کرده و عجز خود را اثبات نموده است.
۲. هماهنگی آیات
از جمله ادلّه حقانیت و خدایی بودن قرآن هماهنگی و عدم اختلاف بین آیات است قرآن در این باره میفرماید: « أَ فَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَ لَوْ کاَنَ مِنْ عِندِ غَیرْ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا [۱۳] آیا در قرآن تدبر نمیکنند و اگر از جانب غیر خدا بود در آن اختلاف بسیار مییافتند» قرآن طی ۲۳ نازل شده است در مکانهای مختلف و در زمانهای گوناگون و در حالتهای مختلف، گاهی در حال سختی و صعوبت و گاهی در حال سهولت و آسانی، گاهی در جنگ و گاهی در صلح، گاه در فقر و فلاکت و گاه در پیروزی و جمع غنائم جنگی، گاهی در سفر بوده گاهی در حضر، گاهی در مکه و گاهی در مدینه، زمانی در برخورد با دشمنان و زمانی در رابطه با دوستان کتابی که در این شرایط گوناگون نازل شود و هیچ اختلافی در آن نباشد قطعاً معجزه و از جانب خداست، این آیه کریمه از طریق قیاسی استثنایی اعجاز و حقانیت قرآن را ثابت میکند «مقدم» این قیاس «و لو کان من عند غیر الله» است و «تالی» آن «لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً».
میفرماید: شما هر چه که در قرآن تدبر کنید و تفحص نمایید نه تنها اختلافی در آن نمیبینید بلکه سراسر آن را هماهنگتر و منسجمتر مییابید پس «تالی» قیاس که وجود اختلاف است باطل است و اگر «تالی» باطل بود بطلان «مقدم» نیز روش میشود یعنی قرآن کتاب بشری نیست بلکه کلام الله و کتاب الله است این هماهنگی و جامعیت قرآن توجّه اندیشمندان غربی را به عظمت این کتاب آسمانی معطوف داشته است.
جرج ولذ ـ هربرت نویسنده بزرگ انگیسی میگوید: «قرآن کتاب، علمی، دینی اجتماعی، تهذیبی، اخلاقی و تاریخی است، مقررات و قوانین و احکام آن با اصول قوانین و مقررات دنیای امروز هماهنگ و برای همیشه کتاب عمل است.
لئون تولستوی نویسنده شهیر روسی تعلیمات روشن و فراگیر قرآن را میستاید و میگوید: قرآن مشتمل بر تعلیمات روشن، آشکار و سهل است و عموم افراد بشر از هر طبقهای میتوانند از آن بهره گیرند.
ارنست رنان فرانسوی مجذوب کمال و معانی والای قرآن است او چنین میگوید: در کتابخانه شخصی من هزاران جلد کتاب سیاسی، اجتماعی، ادبی و غیره وجود دارد که همه آنها را بیشتر از یک بار مطالعه نکردهام و چه بسا کتابهایی که فقط زینت کتابخانه من میباشند ولی یک جلد کتاب است که همیشه مونس من است و هر وقت میخواهم درهایی از معانی و کمال بر روی من باز شود آن را مطالعه میکنم و از مطالعه زیاد آن خسته نمیشوم این کتاب، قرآن کتاب آسمانی مسلمین است.
این هماهنگی در آیات، قوانین پیشرفته و معانی والای آن که همه اندیشمندان اعم از مسلمان و غیر مسلمان را شیفته خود کرده است دلیل عقلی دیگری به حقانیت قرآن است که قرآن از سوی خدا نازل شده است.
۳. اعجاز در قلمرو لفظ و ساختار ظاهری متن
به نظر تمام ادیبان و سخنشناسان عرب، قرآن در فصاحت و بلاغت (زیبایی و رسایی) بیمانند است. ساختمان ترکیبی کلمات آن و سبک بدیع و اختصاصی آن نه سابقه داشته است و نه تقلیدپذیر، ترنّم و آهنگ شعر را با خود همراه دارد، بشاراتش آرامبخش روان و هشدارهایش بیدارگر و غفلتزداست لکن تخیّل و وزن و قافیه را بر خود نبسته است نزول قرآن مقارن با شکوفاترین عصر ادبی عرب و روزگار اوج فصاحت و بلاغت اوست.
در عین حال تمام سخنشناسان و سخنسرایان در مقابل اوج ادبی قرآن زانوی تواضع زدهاند، با اختصار به پارهای از عناصر که باعث زیبایی و رسایی وجه ظاهری و سیمای برونی قرآن کریم شده است اشاره میشود:
۱. استواری و درستی واژهها؛ ۲. خوشآهنگی واژهها؛ ۳. ادب در گزینش واژهها؛ ۴. نکتهرسانی و نکتهپردازی در گزینش واژهها؛ ۵. فراگیری واژهها؛ ۶. هماهنگی لفظ و معنی؛ ۷. چینش استوار قرآن؛ ۸. خوش ادایی.
این ویژگی برتر عقل را به غیر بشری بودن قرآن رهنمون میسازد.
۴. اعجاز علمی قرآن
کتابهایی که با درون مایه علمی و در روند علوم تجربی و انسانی نوشته میشوند در بستر حرکت پویای دانش روز به روز مورد نقض، ابطال، تغییر و تکامل قرار میگیرند. لیکن قرآن شریف در معبر همه علوم، استوار و سترگ ایستاده است آکادمیها، کالجها و دانشگاههای توانمند دشمنان قرآن، نتوانسته آن را مورد نقض علمی قرار دهد. ما با باور به اینکه قرآن کتاب هدایت است نه کتاب ستارهشناسی یا زیستشناسی به نمود کوتاهی از پیشگوییهای علمی قرآن پرداخته که نشانه اعجاز علمی قرآن است و به شرح چند مورد آن بسنده میکنیم:
اشاره قرآن به انعکاس نور خورشید توسط ماه
در زمان های قدیم حداقل در شبه جزیره عرب هیچ اطلاعاتی از علم نجوم در دست نبود؛ و اعراب جاهلیت درباره خورشید و ماه و کره زمین و فضا هیچ اطلاعاتی نداشتند.
علم نجوم به صورت سطحی در اختیار برخی از دانشمندان رومی و ایرانی بود و اعراب فقط خورشید را میدیدند که روزها میدرخشد و ماه را میدیدند که در شب ها میدرخشد و درباره منشا آن هیچ اطلاعاتی نداشتند که چرا خورشید میدرخشد و چرا ماه میدرخشد.
در زمانی که اعراب ماه را شی درخشانی میپنداشتند و از تاریکی آن هیچ اطلاعی نداشتند قرآن کریم در دو آیه به خوبی مسئله انعکاس نور خورشید توسط ماه را تشریح کرد.
در (سوره یونس آیه 5) نوشته شده است:
هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاء وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللّهُ ذَلِکَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
اوست کسی که خورشید را روشنایی بخشید و ماه را تابان کرد و برای آن منزل هایی معین کرد تا شماره سالها و حساب را بدانید خدا اینها را جز به حق نیافریده است نشانهها [ی خود] را برای گروهی که میدانند به روشنی بیان میکند.
ضیا به معنی چیزی است که از خود نور ساطع میکند مانند چراغ و نور جسمی است که فقط نور را ساطع میکنند (مثل آینه ای که نور را انعکاس میدهد) در این آیه قرآن به خوبی اشاره میکند که نور خورشید از خود آن است ولی نور ماه متعلق به خود آن نیست.
اما در (سوره شمس آیات 1 تا 4)به طور مستقیم به این موضوع اشاره میشود که نور خورشید در شبها توسط ماه انعکاس داده میشود.
وَ الشَّمْس وَ ضُحَاهَا – وَ الْقَّمَرِ إذا تَلَاها – وَ النَّهَارِ إذا جَلاهَا – وَ اللیْل إذا یَغْشَاهَا
«سوگند به خورشید و پرتو آن و به ماه وقتی که آنرا بازتاب میدهد و به روز وقتی که آنرا متجلی میکند و به شب وقتی که آنرا میپوشاند».
این دانشها شاید با توجه به علم روز پیش پا افتاده باشند اما با توجه به علم آن روز دانستن این دانشها آن هم در شبه جزیره عربستان حکم معجزه را دارد
زوجیت گیاهان
«أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ»
«مگر در زمین ننگریسته اند که چه قدر در آن از هرگونه جفت های زیبا رویانیده ایم؟»
«در اینجا تعبیر به« زوج» در مورد گیاهان قابل دقت است،
گرچه غالب مفسران زوج را به معنى نوع و صنف، و ازواج را به معنى انواع و اصناف گرفته اند،
ولى چه مانعى دارد که زوج را به معنى معروفش که قبل از هر معنى دیگر به ذهن می آید بگیریم و اشاره به زوجیت در جهان گیاهان باشد؟!
در گذشته انسانها کم و بیش فهمیده بودند که بعضى از گیاهان داراى نوع نر و نوع ماده است، و براى بارور ساختن گیاهان از طریق تلقیح استفاده می کردند
این مساله در مورد درختان نخل کاملا شناخته شده بود،
ولى نخستین بار« لینه» دانشمند و گیاه شناس معروف سوئدى، در اواسط قرن 18 میلادى، موفق به کشف این واقعیت شد
که مساله زوجیت در دنیاى گیاهان تقریبا یک قانون عمومى است
و گیاهان نیز همانند غالب حیوانات از طریق آمیزش نطفه نر و ماده بارور مىشوند و سپس میوه می دهند.
ولى قرآن مجید قرنها قبل از این دانشمند کرارا در آیات مختلف به زوجیت در جهان گیاهان اشاره کرده
( در سوره رعد آیه 4، و لقمان آیه 10 و سوره ق آیه 7)
و این خود یکى از معجزات علمى قرآن است
.کمبود اکسیژن در ارتفاع
«فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ»
آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد و آن کس را که به خاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینه اش را آن چنان تنگ می کند که گویا می خواهد به آسمان بالا برود این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی آورند قرار می دهد.
تشبیه اینگونه افراد به کسى که می خواهد به آسمان بالا رود از این نظر است که صعود به آسمان کار فوق العاده مشکلى است، و پذیرش حق براى آنها نیز چنین است.
امروز ثابت شده که هواى اطراف کره زمین در نقاط مجاور این کره کاملا فشرده و براى تنفس انسان آماده است،
اما هر قدر به طرف بالا حرکت کنیم هوا رقیق تر و میزان اکسیژن آن کمتر می شود
به حدى که اگر چند کیلومتر از سطح زمین به طرف بالا (بدون ماسک اکسیژن) حرکت کنیم
تنفس کردن براى ما هر لحظه مشکل و مشکل تر می شود
و اگر به پیشروى ادامه دهیم تنگى نفس و کمبود اکسیژن سبب بیهوشى ما می گردد،
بیان این تشبیه در آن روز که هنوز این واقعیت علمى به ثبوت نرسیده بود در حقیقت از معجزات علمى قرآن محسوب می گردد
.فلزات سنگین جهان درون هسته ستارگان بزرگ تولید می شوند و منظومه شمسی ساختار مناسب برای تولید فلز آهن را ندارد و فقط ستارگانی که دمای آنها به چندصد میلیون درجه می رسد می تواند آهن تولیدکند در این ستاره ها وقتی مقدار معینی رسید ستارگان نمی توانند آن را در خود جای دهند و منفجر می شوند این حالت مرحله تولید نواختر نام دارد در تتیجه این انفجار شهابسنگهایی که حاوی آهن هستند در جهان پراکنده می شوند و از آنجایی که آهن در زمین تولید نمی شود نشان دهنده این است که آهن توسط شهابسنگ ها به زمین حمل شده است در قرآن کریم در (سوره حدید آیه 25)نوشته شده است که:
ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسائی حق و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند، و آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدی است، و منافعی برای مردم، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکنند بیآنکه او را ببینند، خداوند قوی و شکست ناپذیر است
ایرادی که به این مطلب گرفته می شود این است که گفته می شود که هسته داخلی زمین از جنس آهن است نکته ی قابل توجه این است که هیچ کس تا کنون به هسته زمین راه نیافته است که جنس آن را مشخص کند زیرا دمای آن بسیار زیاد است و اگر هم جنس هسته از آهن باشد از زمانی که زمین بصورت یک کره داغ بود و از یک ستاره جداشده بود در آن تشکیل یافته است و آهنی که در پوسته زمین است و امروزه استخراج می شود توسط شهابسنگ ها به کره زمین حمل شده است.
نکته قابل توجه دیگر در مورد این آیه این است که : آیه ای که در آن از آهن سخن گفته شده آیه ی 25 ام است حدید سوره ی 57 قرآن است و وزن اتمی آهن 57 است!وعدد اتمی آن 26 است و شماره ی آیه ی آهن با احتساب بسم الله نیز 26 است! جمع حروف ابجد آیه نیز 26 است که عدد اتمی آهن 26 است
قانون جاذبه
اللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوی عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الأَمْرَ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاء رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ (رعد/ 2)؛ «خدا کسى است که آسمانها را، بدون ستونهایى که آنها را ببینید، برافراشت؛ سپس بر تخت (جهاندارى) تسلّط یافت؛ و خورشید و ماه را رام ساخت هر کدام تا سرآمد معیّنى رواناند. کارها را تدبیر مىکند؛ آیات (و نشانههاى خود) را شرح مىدهد؛ تا شاید شما به ملاقات پروردگارتان یقین پیدا کنید».
نکته علمی
این آیه با توجه به حدیثی که در تفسیر آن وارد شده است، پرده از روی یک حقیقت علمی برداشته که در زمان نزول آیات بر کسی آشکار نبود؛ چرا که در آن زمان گمان میکردند آسمانها به صورت کراتی تو در تو همانند طبقات پیاز روی هم قرار دارند و چنین کراتی طبعاً هیچ کدام معلّق و بیستون نیست، بلکه هر کدام بر دیگری تکیه دارد، ولی حدود هزار سال بعد از نزول این آیات، علم و دانش بشر به اینجا رسید که افلاک پوست پیازی، به کلی موهوم است و آنچه واقعیت دارد، این است که کرات آسمان هر کدام در مدار و جایگاه خود معلّق و ثابتند بیآنکه تکیهگاهی داشته باشند و تنها چیزی که آنها را در جای خود ثابت میدارد، تعادل قوة جاذبه و دافعه است که یکی با جرم این کرات ارتباط دارد و دیگری به حرکت آنها. این تعادل جاذبه و دافعه به صورت یک ستون نامریی، کرات آسمان را در جای خود نگه داشته است.
حدیثی که از امیر مؤمنان علی(ع) در این زمینه نقل شده، بسیار جالب است. طبق این حدیث امام فرمود: «هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض مربوطة کل مدینة الی عمود من نور؛ این ستارگانی که در آسمانند، شهرهایی هستند همچون شهرهای روی زمین که هر شهری با شهر دیگر (هر ستارهای با ستاره دیگر) با ستونـــی از نور مربوط است» (مجلسی، بحارالانوار، 55/ 91).
آیا تعبیری روشنتر و رساتر از ستون نامریی یا ستونی از نور در افق ادبیات آن روز برای ذکر امواج جاذبه و تعادل آن با نیروی دافعه پیدا میشد؟ سپس میفرماید: خداوند بعد از آفرینش این آسمانهای بیستون که نشانه بارز عظمت و قدرت بیانتهای اوست، بر عرش استیلا یافت؛ یعنی حکومت عالم هستی را به دست گرفت (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 10/ 111).
همچنین در تفسیر نمونه ذیل آیه 10 سوره لقمان در باره نیروی جاذبه چنین آمده است:عمد (بر وزن قمر) جمع عمود به معنی ستون است و مقید ساختن آن به «ترونها» دلیل بر این است که آسمان ستونهای مریی ندارد. مفهوم این سخن آن است که ستونهایی دارد، اما غیر قابل رؤیت نیست. تعبیری که دراین آیه به کار رفته است، اشاره لطیفی است به قانون جاذبه و دافعه که همچون ستونی بسیار نیرومند اما نامرئی، کرات آسمانی را در جای خود نگه داشته است.
در حدیثى که حسین بن خالد از امام على بن موسى الرضا(ع) نقل کرده، به این معنى تصریح شده است. ایشان فرمودند: «سبحان اللَّه، الیس اللَّه یقول بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها؟ قلت بلى، فقال: ثم عمد و لکن لا ترونها؛ منزه است خدا، آیا خداوند نمىفرماید بدون ستونى که آن را مشاهده کنید؟ راوى مىگوید: عرض کردم: آرى، فرمود: پس ستونهایى هست ولى شما آن را نمىبینید» (تفسیر القمی، 2/ 125. به هر حال، جمله فوق یکی از معجزات علمی قرآن مجید است (همان، 17/ 29).
بررسی
در مورد انطباق قانون جاذبه عمومی با آیات مورد بحث، تذکر چند نکته لازم است. نکته اول ـ در تفسیر «بغیر عمد ترونها» به نیروی جاذبه دو نکته تأملبرانگیز است. الف) آنکه کلمه «عمد» جمع است و به معنی «ستونها» میباشد. پس هر چند تفسیر آن به نیروی جاذبه ممکن است، ولی امکان دارد که مقصود از ستونها چندین نیروی متفاوت باشد که یکی از آنها نیروی جاذبه است و چه بسا آیندگان با پیشرفت علم آن را کشف کنند. پس حصر عمد (ستونها) در نیروی جاذبه، صحیح به نظر نمیرسد.
ب) «سماوات» در قرآن معانی متعددی دارد؛ مثل: جهت بالا، جوّ زمین، کرات آسمانی، آسمانهای معنوی، ستارگان، سیارات و... . در اینجا در صورتی تفسیر آیه به نیروی جاذبه صحیح است که آسمان را به معنای «کرات آسمانی» معنا کنیم. اما با توجه به سیاق آیه 10 سوره لقمان که در مورد نزول باران از آسمان سخن میگوید و آسمانها را در مقابل زمین به کار میبرد و در آیه 2 و 3 سوره رعد که به دنبال ذکر آسمانها از خورشید و ماه و سپس زمین سخن میگوید، معلوم میشود که قدر متقین از آسمان در این موارد، همان آسمان مادی یعنی کرات آسمانی یا طبقات جوّ زمین و... است.
نکته دوم ـ در مورد آیه 41 سوره فاطر نیز سه نکته تأملبرانگیز است.یکی اینکه در اینجا هم باید «آسمانها» را به معنای کرات آسمانی فرض کنیم. دوم اینکه نگهداری آسمان و زمین توسط خدا را به معنای نگهداری آنها توسط نیروی جاذبه معنا کنیم. آری، ممکن است که خداوند توسط وسایل و نیروهای متعددی آسمانها و زمین را نگهدارد تا منحرف نشوند که نیروی جاذبه یکی از آنهاست نه تمام آنها. پس انحصار معنای آیه فوق در نیروی جاذبه صحیح نیست.
سوم اینکه این آیه دو تفسیر دارد و بر اساس یکی از آنها قابل انطباق با نیروی جاذبه است.نتیجه آنکه احتمال دلالت آیات 10 سوره لقمان و آیه 2 سوره رعد بر نیروی جاذبه قوی است، ولی معنای آنها منحصر در نیروی جاذبه نیست، بلکه نیروی جاذبه یکی از مصادیق «عمد» (ستونها) میباشد. به هر حال، این یک اشاره علمی قرآن به شمار میآید که با توجه
به عدم اطلاع مردم و دانشمندان عصر نزول قرآن از نیروی جاذبه، عظمت قرآن کریم را در بیان اسرار علمی روشن میسازد و میتواند اعجاز علمی قرآن به شمار آید (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 1/ 155)
ادله عقلی دیگری غیر از موارد فوق بر خدایی بودن قرآن دلالت دارند که ذکر تفصیلی آنها باعث اطاله کلام میشود لذا فقط به ذکر عناوین آنها بسنده میکنیم.
۵. عدم تحریف قرآن ؛ ۶. پیشگوییهای قرآن؛ ۷. معارف بیمانند از پیامبران؛ ۸. ختم نبوت؛ ۹. بررسی ویژگیهای معارف قرآن؛ ۱۰. هماهنگی قرآن با عقل؛ ۱۱. امتیازهای قوانین قرآن؛ ۱۲. سرسختی مسلمانان در حفظ و نگهداری قرآن؛ ۱۳. حدیث متواتر ثقلین و دلالت آن بر جاودانگی قرآن؛ ۱۴. جامعیت و فراگیری قرآن.
در نتیجه، ادله فوق که به تفصیل یا اجمال ذکر شدند همگی دلالت بر این دارند که قرآن از جانب خداست.
یک نتیجه ی کلی:
با توجه به دلایل فوق که به طور مختصر گفته شد و الهی بودن قران کریم را ثابت نمود،پس این سخنان از جانب خداوند است؛و عمل به دستورات و راهنمایی ها واحکام ان برای زندگی انسان ،چه ازدید دنیوی و چه ازدید اخروی واجب است چرا که خداوند متعال که افریینده ی انسان است هم جسم وهم جان او را بهتر از خودش میشناسد. التماس دعا
منابع:
[۱]. آیت الله جوادی آملی عبدالله تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، اسراء، چ اول، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۱۳۸.
[۲]. سوره اسراء، آیه ۸۸.
[۳]. سوره هود، آیه ۱۳.
[۴]. سوره بقره، آیه ۲۳.
[۵]. سوره ص، آیه ۲ و سوره مریم، آیه ۹۷.
[۶]. سوره نجم، آیه ۲۳.
[۷]. سوره حج، آیه ۹.
[۸]. سوره بقره، آیه ۲۴.
[۹]. سوره اسراء، آیه ۸۸ و هود، آیه ۱۳ و سوره یونس، آیه ۳۹.
[۱۰]. سوره بقره، آیه ۲۴.
[۱۱]. ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، قرآن شناسی، ج اول، (انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) )، چ اول بهار ۸۸، از ص ۱۲۳ تا ۱۴۱.
[۱۲]. برای آگاهی بیشتر از این نمونهها و ضعفشان ر. ک: مصباح یزدی، همان، از صفحه ۱۶۷ تا صفحه ۱۷۴ و آیت الله خویی، شناخت و اعجاز قرآن، ترجمه: محمد صادق نجمی و هاشم هریسی، چ اول، ۱۳۶۱، بیجا از صفحه ۱۲۳ تا ۱۳۲ و جواب به مدعیان جدید همانندآوری که در این مرکز تهیه شده و به زودی در سایت اندیشه قم در اختیار همگان قرار میگیرد.
[۱۳]. سوره نساء، آیه ۸۲.
[۱۴]. آیت جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، نشر اسراء، چ دوّم، ۱۳۷۸، ص ۱۳۹ و ۱۴۰
[۱۵]. سید مصطفی علوی، قرآن در آیینه بزرگان، انتشارات بحرالعلوم، قزوین، چ اول، ۱۳۷۸، ص ۱۱۹.
[۱۶]. سید مصطفی علوی، همان صفحه ۱۱۸.
[۱۷]. صداقت، سید علی اکبر، قرآن و دیگران، نشر روح، بیتا ص ۲۲.
[۱۸]. ر. ک: سعیدی روشن، محمد باقر، علوم قرآن، ناشر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) : چ اول تابستان ۷۷، ص ۱۰۴.
[۱۹]. ر. ک: عرفان حسن، اعجاز در قرآن کریم، ناشر دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، چ اول، ۱۳۷۹ از ص ۴۷ تا ۱۰۱.
[۲۰]. ر. ک: ابن هشام الانصاری، مغنی اللبیب، الناشر: مکتبه سیدالشهداء، قم، سنه الطبع: ۱۴۰۶ هـ.
[۲۱]. سوره بقره، آیه ۱۸۷.
[۲۲]. همان.
[۲۳]. آل عمران، ۴۷، مائده، ۷.
[۲۴]. سوره بقره، آیه ۲۲۲.
[۲۵]. ر. ک: حسن عرفان، همان از ص ۴۵ تا ۱۰۲.
[۲۶]. ر. ک: حسن عرفان، همان از ص ۱۵۰ تا ۱۶۰.
[۲۷]. السید هاشم البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیل، بیتا، ج ۲، ص ۲۷۸.
[۲۸]. ر. ک: ناصر مکارم شیرازی و همکاران، همان صفحه، ۱۴۶۰ و آیت الله سبحانی، جعفر الهیات و معارف اسلامی، نشر مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، چ سوّم، ۱۳۷۲، از ص ۳۳۱ تا ۳۳۴.
[۲۹]. مکارم شیرازی، ناصر، همان، ص ۱۵۹